عود

داستان ورودم به دنیای موسیقی از جایی شروع  شد که منزل یکی از دوستان پدرم دعوت شدیم و دختر خانواده برامون سنتور زد. وقتی باهم صحبت کردیم متوجه شدم رشته‌ی تحصیلی‌ ایشون موسیقی هست و در هنرستان موسیقی درس میخونه. موسیقی جایگاه خاصی تو خونه‌ی ما داشت و همیشه  در جریان بود ولی اون روز با بقیه‌ی روزها فرق داشت. وقتی آمدیم خونه، تا چند روز راجع به سنتور و ساز زدن  سوال می‌پرسیدم واز اونجا بود که تصمیم گرفتم حتما یدگیری یک ساز رو شروع کنم. پدرو مادرم تشویقم کردن و به این نتیجه رسیدن که من هم به هنرستان موسیقی برم. روزی که برای پرسیدن شرایط و ثبت نام وارد هنرستان شدیم، پر بود از هنرجویانی که برای آزمون ورودی آمده بودن و مسئولین  به من گفتن دیر آمدی. وقتی پرس و جو کردم از کسانی که برای امتحان آمده بودن گفتن سلفژ و تئوری موسیقی باید بلد باشی و اگر هم ساز بلد باشی که بهتر.  با خودم گفتم هیچ امیدی نیست ولی بعد از چند دقیقه ناظم هنرستان آمد و گفت می‌تونی بری امتحان بدی. ازت ریتم  و صدا می‌پرسیم و من آخرین نفری بودم که امتحان دادم و بعد از چند روز بهم خبر دادن که قبول شدی و خیلی خوشحال شدم و متوجه شدم که درسته من ساز نزدم ولی همینکه هرروز تو خونمون صدای موسیقی بود  نا خوداگاه  تحت تاثیر قرار گرفته بودم. من بعد از شنیدن  صدای تک تک  سازها متوجه شدم صدای بم رو بیشتر دوست دارم و ساز عود رو انتخاب کردم.